در صنعت دیجیتال مارکتینگ، اصطلاحات رایج و کلمات اختصاری زیادی وجود دارد که افراد در مکالمات معمول خود از آنها استفاده میکنند. زمانی که افراد مبتدی به این صنعت وارد میشوند، با حجم زیادی از این عبارات و اصطلاحات مواجه میشوند که با بسیاری از آنها ناآشنا هستند. بهترین کار این است که با برخی از این عبارات پیش از هر چیزی آشنایی پیدا کرده تا بتوان خیلی سریعتر در این صنعت پیشرفت کرد. آگاهی و اطلاع از اصطلاحات مرتبط، باعث درک بهتر و پیشرفت کار توسط بازاریابان خواهد شد. بر همین اساس قرار است در این مطلب به بررسی رایج ترین اصطلاحات دیجیتال مارکتینگ بپردازیم و با معنا و مفهوم آنها بیشتر آشنا شویم.
-
تست A/B (A/B Testing)
A/B Testing یکی از روشهایی است که برای مقایسه بین دو نسخه مورد استفاده قرار میگیرد. این مقایسه برای این است که بتوان بر اساس بازخوردهای به دست آمده به گزینه مناسبی دست پیدا کرد و به این موضوع پی برد که کدام یک از نسخهها عملکرد بهتری دارند. در حقیقت میتوان گفت A/B یکی از روشهای فوق العاده برای تعیین بهترین استراتژی تبلیغاتی و بازاریابی آنلاین برای کسب و کار است. از این روش میتوان برای مقایسه نسخههای سایت یا اپلیکیشن، تبلیغات سوشیال، صفحات فرود و غیره استفاده کرد.
-
همکاری در فروش Affiliate Marketing
یکی از اصطلاحات رایج دیجیتال مارکتینگ که این روزها زیاد با آن مواجه میشویم، Affiliate Marketing است. این به این معنا است که افراد یا سازمانهای خارج از کسب و کار برای آوردن مشتری یا بازدید کنندگان جدید پاداش دریافت میکنند. به این روش از بازاریابی، بازاریابی پورسانتی نیز گفته میشود. افیلیت مارکتینگ در دنیای آفلاین و آنلاین قابل انجام است و میتواند منجر به خروجی خوبی برای سیستم شود. در این روش باید افراد به تبلیغ محصول یا خدماتی بر روی سایت یا دیگر صفحات خود بپردازند که در اصل برای خود نیستند و در ازای تحقق اهداف مشخص پورسانت یا درصدی از فروش را دریافت نمایند.
-
جایگاه یابی برند Brand Positioning
استراتژی Brand Positioning یک اصل ضروری برای تمام کسب و کارهایی است که در حرفه خود برای تثبیت در بازار در تلاش هستند. جایگاه یابی برند باعث میشود تا برند شما در ذهن مخاطب به خوبی جای بگیرد. برای همین جهت این اصل نیاز به یک شعار یا یک لوگو از برند خود دارید تا بتوانید از این طریق به خوبی برند خود را در ذهن افراد تثبیت کنید. همچنین Brand Positioning از طریق تبلیغات و سوشیال مدیا بدست آمده و سبب ایجاد تمایز در بازار، ایجاد شهرت، افزایش فروش و تمرکز بر بازاریابی برند میشود.
-
استراتژی محتوا Content Strategy
یکی دیگر از اصطلاحات دنیای دیجیتال مارکتینگ، Content Strategy است. استراتژی محتوا به معنی روند تولید محتوا اعم از محتوای متنی، پادکست، ویدیویی، صوتی و غیره به صورت کاملا مشخص و هدفمند است. Content Strategy به برنامه ریزی و اجرای محتوای دیجیتال به منظور ایجاد اهداف یکسان اشاره دارد که شامل ایجاد محتوا برای کمپینهای بازاریابی دیجیتال همچون پستهای وبلاگ، مقالات، کتابهای الکترونیکی، وبینارها، پادکست و غیره است. محتوا پایه ای است که تمام تکنیکهای بازاریابی بر اساس آن ساخته شده است. برای همین Content Strategy یک جز اساسی از کمپینهای بازاریابی محتوا به حساب میآید.
-
نرخ تبدیل Conversion Rate
نرخ تبدیل بر اساس تقسیم اندازه کلی مخاطب بر تعداد کل کاربران به دست میآید. برای مثال کسانی که بر روی یک تبلیغ کلیک کرده باشند، نشانگر نرخ تبدیل است. درصد نرخ تبدیل به عنوان معیاری استفاده میشود که بازاریابان بر اساس آن سعی میکنند رشد بیشتری در کسب و کار را به دست آورند و آن را بهبود ببخشند. مهمترین اقدامی که افراد انتظار دارند، خرید محصولات است. اما نرخ تبدیل میتواند به اقدامات دیگری چون ثبت نام، پر کردن فرم، شرکت در رویداد یا کمپین، دانلود فایل، نصب اپلیکیشن و موارد این چنینی مربوط باشد. استراتژیهای بازاریابی دیجیتال، تقریبا همیشه مبتنی بر دادهها هستند و این عبارت بازاریابی دیجیتال یکی از رایجترین پارامترهایی است که برای تعیین عملکرد هر کمپین اندازهگیری میشود.
-
تبلیغات نمایشی Cost per Thousand یا CPM
از دیگر اصطلاحات رایج دیجیتال مارکتینگ باید به CPM اشاره کرد. CPM یک تبلیغ دیجیتال است که بر اساس آن هزینهای پرداخت میشود تا بتوان نمایش مورد نظر خود را دریافت کرد. در این روش از تبلیغات آنلاین به ازای هر هزار بار نمایش تبلیغ، باید هزینه مشخصی را پرداخت کرد. برای همین است که به Cost per Thousand یعنی هزینه به ازای هزار معروف است. این روش برای آگاهی از برند و ارائه پیام مستقیم در سایتهای پر بازدید است.
-
مدیریت ارتباط با مشتری CRM
Customer Relationship Management یا به اختصار CRM، یک فناوری برای مدیریت روابط و تعاملات کسب و کار با همه مشتریان بالقوه و فعلی است که هدف از آن نیز بهبود روابط تجاری است. CRM مجموعهای از برنامههای کاربردی است که شرکتهای بازاریابی برای مدیریت دادههای مشتری، تجزیه و تحلیل تعاملات با مشتری و دریافت دادههای مربوطه در زمان واقعی استفاده میکنند. این روش برای بروز رسانی و بهبود استراتژیهای ارتباط با مشتری، شخصی سازی و هدف گذاری خدمات بازاریابی مورد استفاده قرار میگیرد.
-
فراخوان عمل Call-to-Action یا CTA
CTA یا همان فراخوان عمل، یکی از ضروریات بازاریابی دیجیتال است. منظور از آن هم این است که بتوان در زمان کوتاه و خیلی سریع، در پایان پیام خود از مخاطب درخواست اقدام به کاری را کرد و او را به انجام یک عمل خاص ترغیب کرد. این کار میتواند شامل اشتراک گذاری محتوا، نظر دادن، اقدام به خرید، کلیک روی لینک، ثبت نام، پر کردن فرم، بیان بازخورد و مواردی از این دست باشد. CTA باعث میشود تا بازدیدکنندگان مورد راهنمایی قرار بگیرند و بر روی نرخ تبدیل سایت تاثیر زیادی گذاشته شود.
-
نرخ کلیک Click Through Rate یا CTR
CTR به معنای درصد کاربرانی است که بر روی لینکهای قرار داده شده در ایمیلها، تبلیغات، سایتها و غیره کلیک میکنند. کاربرانی را که به طور فعال با محتوای لینک شده در سایت درگیر میشوند، با فرمول CTR اندازه گیری میکنند. این معیار به درک مشتریان و تنظیم دقیق مخاطبان هدف کمک میکنند. هر لینک، کلمه کلیدی یا صفحهای از سایت میتواند دارای نرخ کلیک متفاوتی باشد.
-
بهینه سازی نرخ تبدیل یا CRO
CRO به معنای افزایش درصد نرخ تبدیل در بخشهای مختلف سایت یا اپلیکیشن است. همچنین میتوان گفت فرآیند بهینه سازی یک سایت برای افزایش درصد بازدیدکنندگانی که CTA مورد نظر را انجام میدهند. این سیستم یک سیستم بازاریابی برای افزایش درصد بازدیدکنندگانی است که به مشتریان پولی تبدیل میشوند. روشهای CRO تجربه کاربری بهتری را ایجاد میکنند و زمان به نتیجه رسیدن معاملات را کوتاهتر میکنند.
-
فیلتر کردن ایمیل Email Filtering
از دیگر اصطلاحات رایج دیجیتال مارکتینگ باید به Email Filtering اشاره کرد. این تکنیکی است که ایمیلها را بر اساس یک کلمه یا عبارت سازماندهی کرده تا صندوق ورودی کاربر عاری از هرگونه ایمیل هرزنامه باشد. این سیستم دسترسی هدفمند را امکان پذیر میکند.
-
نرخ تعامل Engagement Rate
نرخ تعامل یا Engagement Rate اصطلاحی است که بیشتر در حوزه شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام به کار برده میشود. این معیار برای ردیابی مشارکت بازار هدف با محتوای یک برند به عنوان تعداد لایکها، نظرات، اشتراک گذاریها، تعاملات با ویدیوها، به روزرسانیها و غیره است و برای پی بردن به میزان موفقیت در نظر گرفته میشود. Engagement Rate یکی از قویترین معیارهای موفقیت کمپین رسانههای اجتماعی است. به خصوص زمانی که تمرکز بر روی دنبال کنندههای صفحات اجتماعی باشد.
-
قیف بازاریابی Marketing Funnel
قیف بازاریابی یا Marketing Funnel، از ابتدا تا انتها یک هدف مشخص دارد و تلاش دارد تا مشتریان بالقوه را به مشتریان بالفعل تبدیل کند. این سیستم دارای مراحلی است که شامل ToFu یا Top of the Funnel، MoFu و Bofu میشود. در اولین مرحله یا همان ToFu، به ایجاد اعتماد از طریق محتوای با کیفیت برای ترغیب بازدیدکنندگان به مراحل بعدی پرداخته میشود. در مرحله میانی یا MoFu، خریداران مشکل و نیاز خود را شناسایی کردهاند اما به تحقیق ادامه میدهند. در اینجا سرنخها از بازاریابی به فروش منتقل میشوند. و در مرحله آخر یا Bofu، خریدار پس از شناسایی چندین فروشنده آماده خرید میشود.
-
استراتژی GTM یا Go-to-Market
استراتژی Go-to-Market یا ورود به بازار از دیگر اصطلاحات دنیای دیجیتال مارکتینگ است که به شما کمک میکند مشتریان ایده آل خود را تعریف کنید، پیامهای خود را هماهنگ کنید و محصولاتتان را برای عرضه به بازار آماده نمایید. GTM یک نقشه راه برای راه اندازی یک محصول برای دستیابی به تناسب محصول با بازار ارائه میدهد.
-
شاخص کلیدی عملکرد KPI
Key Performance Indicators یا اختصارا KPI، یک معیار متریک و قابل اندازه گیری برای ردیابی پیشرفت به سمت اهداف بازاریابی است. با استفاده از این معیار میتوان به این نتیجه رسید که یک سازمان چقدر در رسیدن به اهداف کلیدی خود موفق عمل کرده است.
جمع بندی
در این مطلب با چند اصطلاح رایج در دنیای دیجیتال مارکتینگ آشنا شدیم. اصطلاحات دیجیتال مارکتینگ بسیار گسترده هستند و ما تنها به چند مورد از آنها اشاره داشتیم. با آشنایی از این اصطلاحات میتوان خیلی راحت وارد این صنعت شده و حرفه خود را خیلی سریعتر و بهتر برندسازی کرد.